FFFFFFFFFFFFFF

ماجراهای یه بچه مؤدب؛ داستان باغ‌ وحش

این ماجرا برمی‌گرده به سالهائی که باغ وحش از تهران خارج نشده بود و تو شمال تهران قرار داشت. سال چهارم دبیرستان بودیم و آخرین امتحان وسط سال (موسوم به ثلث دوم) را داده‌بودیم و من به اتفاق دوستم جواد و یکی از همکلاسیهای دیگه تصمیم گرفتیم به مناسبت اتمام امتحانات یه حالی به خودمون بدیم. 

ادامه ی مطلب ...

برای دسترسی به ادامه ی مطلب، باید عضو سایت بشوید. اگر قبلا در سایت عضو شده اید، برای ورود به سایت اینجا کلیک کنید.
هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است.
ارسال نظر برای این مطلب غیر فعال شده است!