پاورقی؛ غروب ستاره های دلشکسته (قسمت شانزدهــم)
ساعت 5/5 تو راه باغ حسنی بودیم. همه چیز مثل گذشته بود. بیابانهای گرمازده، گندمزارهای دم کرده و بالاخره باغ متروکه آقای حسنی که در سکوت و خاموشی فرو رفته بود. از پرچین های سوخته و فرو ریخته باغ داخل شدیم